۱۹ اسفند سالروز تولد سید جمال الدین اسدآبادی از سید جمال تا سید روحالله
تاریخ انتشار: ۱۹ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۵۷۱۲۵
از اواخر قرن نوزدهم تاکنون، مسأله اسلام سیاسی و چالشهای آن چه در تقابل با سیاست استعماری غرب و چه در چالشهای داخلی جهان اسلام برای برسمیت شناخته شدنش، همواره موضوع بحث و پژوهش در محافل و مجامع علمی و دینی در جهان و از جمله کشورهای اسلامی بوده است.
اضافه لفظ «سیاسی» به اسلام در وهله اول چنین القاء میکند که سیاست، عارضهای فرعی و بیرونی بر ذات اسلام و زیادتی بر آموزه های کانونی آن است و با التقاط فکری حاصل از مولفههای اندیشه غربی با آموزههای دینی، طرح گشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امام راحل (ره) در بیانی بسیار نافذ در این خصوص میفرمایند: « اسلام دین سیاست است قبل از اینکه دین معنویات باشد. اسلام همانطوری که به معنویات نظر دارد و همانطوری که به روحیات نظر دارد و تربیت دینی میکند و تربیت نفسانی میکند و تهذیب نفس میکند، همانطور هم به مادیات نظر دارد و مردم را تربیت میکند در عالم که چطور از مادیات استفاده کنند و چه نظر داشته باشند در مادیات. اسلام مادیات را همچو تعدیل میکند که به الهیات منجر میشود. اسلام در مادیات به نظر الهیات نظر میکند و در الهیات به نظر مادیات نظر میکند. اسلام جامع مابین همه جهات است.»
وقتی صحبت از اسلام سیاسی میشود، لاجرم سخن درباره چگونگی تئوریزه کردن آموزههای سیاسی اسلام برای بفعلیت در آوردن و اجرای عملی آن در ساحت عینیت جامعه است. به عبارت در نظریه های ناظر بر اسلام سیاسی، دین دارای ظرفیت ساخت و ارائه ایدئولوژی سیاسی و مدیریت اجتماعی است.
بیگمان دین ایدئولوژی نیست و برخلاف عقیده مرحوم علی شریعتی، اسلام در ایدئولوژی و ظهورات آن منحصر نیست، بلکه ادعا این است که دین به دلیل آموزههای ذاتی آن، قابلیت خلق نظریه سیاسی و ایدئولوژی حکومتی را داراست.
سید جمال الدین محمد بن صفدر اسدآبادی یکی از برجستهترین چهرههای اسلامی در سده نوزدهم میلادی یکی از داعیه داران اصلی اسلام سیاسی است. وی را به عنوانی یکی ازمهمترین و برجسته ترین منادیان وحدت اسلامی، بیداری اسلامی و از همه مهمتر یکی از شخصیتهای مهم در تئوریزه کردن اسلام سیاسی بر میشمارند.
وی برای رهایی مسلمانان از نفوذ استعمار غربیان، دست به قیام فکری گستردهای زد. وی گمان میبرد که عنصر رهایی اسلامی از راه توسعه مستقل داخلی و اتحاد همه کشورهای اسلامی من جمله ایران شیعی، تحت حکومت خلیفهای واحد و ایجاد امپراطوری اسلامی ممکن است.
سید جمال معتقد بود که : « اصول دین اسلامی توانایی آن را دارد که مردم را به سوی حقیقت دعوت کرده و احوال آنان را هم از لحاظ زندگی مادی و هم از حیثیت زندگی معنوی روحانی مورد توجه قرار دهد. اسلام همانطور که به جنبه روحانیت و تکامل معنوی مردم عنایت دارد، قواعد و قوانین حکومتی را که در اسلام برای تامین نیازمندیهای بشر و اقامه حدود میان روابط انسانها به وجود میآید معین و مشخص نموده است.»
سید جمال عرصه سیاست را از دیانت جدا ندانسته در پیوند عمیق دین و سیاست تاکید نمود. و فراتر از این حتی اساس مدنیت و زندگی اجتماعی انسان را دین معرفی مینماید. وی میگوید: « دین مطلقاً سلسله انتظام حیات اجتماعی است و بدون دین هرگز اساس مدنیت، محکم نخواهد شد.»
عمده فعالیتهای سید جمال صرف به تحریر درآوردن مقالات مهیج سیاسی – اسلامی علیه استعمار غرب و برای اتحاد مسلمین بود. با آنکه سید بر فلسفه و کلام اسلامی اشراف کافی داشت، اما در این مباحث بسیار کم قلم زده و صاحب اثر چندانی نیست. اما مقالات عدیده او در جراید مهم زمانهاش از جمله "عروه الوثقی" و بخصوص تربیت اندیشمندانی چون محمد عبده عزم اصلی او را برای روشنگری عمومی عیان میکند.
او به شدت بر این عقیده بود که مسلمین باید در برابر امپریالیزم غربی و طمعخواهی آنان، دست به ایجاد یک رشتۀ وحدت محکم و منسجم بزنند تا با ارتکاز قدرت در این محور، توان تقابل با هجوم همه جانبه سیاسی و فرهنگی غرب را داشته باشند.
او در عروه الوثقی این تفکر را نشر میداد که مسلمانان یک بار زیر لوای یک امپراتوری با شکوه اسلامی، متحد گشتند و در پرتو آن تمدن اسلامی چنان بالنده شد که همچنان از دستاوردهای آن در دانش و فلسفه و همه علوم زمانه بهره میبریم و مایه تفاخر کلیه مسلمانان است. بنابراین این وظیفه واجب مسلمانان است با وحدت دوباره، در صیانت از سرزمین های اسلامی بکوشند. وی برمسلمانان واجب میشمرد که از اقتدار اسلام و احکام اسلامی حمایت کنند و آنها در هیچ شرایطی مجاز نیستند با کسانی که قصد سیادت بر سرزمینهای اسلامی را دارند، از سر مدارا درآیند.
این سخنان که مختصری کلی از اندیشه سید کمال در چند خط بود، بسیار شبیه و نظیر آموزهها و سخنان امام امّت حزبالله است. بیشک امام خمینی یکی از منادیان وحدت اسلامی و از شخصیتهای اثرگذار در ساحت سیاسی اسلام است. نظریه ولایت فقیه او هرچند ریشه در فقه اسلامی دارد و به وسیله روایاتی معتبر تقویت میشود اما ایشان در مقدمه اثر خویش که طلیعه نظریهپردازی ایشان در این باب است به وضوح یکی از الزامات تشکیل حکومت و ولایت داشتن فقیه را بحث تقابل با استعمار غربی مطرح میکنند.
امامِ مقاومت در مقدمه کتاب ولایت فقیه میگوید:« اسلام دين افراد مجاهدى است كه به دنبال حق و عدالتند. دين كسانى است كه آزادى و استقلال مىخواهند. مكتب مبارزان و مردم ضد استعمار است. اما اينها[استعمار] اسلام را طور ديگرى معرفى كردهاند و مىكنند. تصور نادرستى كه از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شكل ناقصى كه در حوزههاى علميه عرضه مىشود براى اين منظور است كه خاصيت انقلابى و حياتى اسلام را از آن بگيرند، و نگذارند مسلمانان در كوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزاديخواه باشند؛ دنبال اجراى احكام اسلام باشند؛ حكومتى به وجود بياورند كه سعادتشان را تأمين كند؛ چنان زندگى داشته باشند كه در شأن انسان است.»
امام خمینی و سید جمال، شباهتهای بسیاری دارند اما در عین حال نظریه اسلام سیاسی آن دو تفاوتهای اساسی را در خود داراست. هردوی آنان متذکر به بُعدسیاسی اسلام و جنبه فعال آن در جامعه اسلامی بودند، هر دو داعی وحدت مسلمین هستند و از همه مهمتر ندای مبارزه با غرب و طمعخواهی هایش را سر میدهند. اما با این حال ما شاهد برخی وجه تمایزهای بنیادین در نظرات آن دو هستیم.
اندیشه سیاسی سید جمال سخن از خلافت دارد و اندیشه سیاسی امام خمینی از ولایت حکایت دارد. سید جمال دنبال نوعی نخبهگرایی است اما امام از ورود آموزههای سیاسی اسلام به متن و بطن جامعه صحبت میکند و از قضا نقطه قوت و شاه کلید پیروزی اندیشه امام خمینی همین است. امام مسأله سیاست را دغدغه مردم کرد، از هر طیف و گروهی که هستند، سیاست اسلامی در نظر امام حزب نیست که در قالبی مثل اخوان المسلمین که در امتداد اندیشه سید جمال است، بخواهد حرکت کند. هم سید جمال و هم حضرت امام به دنبال تحول بنیادین در ساختار حاکمیت و اجتماع ملل مسلمان بودند، هر دو از طریق تزریق آموزهها و انگارههای معرفتی این طرح را پیش میبردند اما سید جمال رفورمیسم و اصلاحگری را برای این کار برگزید و از آن سو امام خمینی با نهادینه کردن و پیگیری شدید حاکمیت اسلامی از طریق نظریه ولایت فقیه این مسأله را پیشبرد. امام حکومت را حق فقیه میدانست و چندان به مشروطیت با دید مثبت نمینگریست و با اِعمال حضور حداکثری نهاد مرجعیت در جامعه، ولایت فقیه را اتمّ و اکمل روشها میدانست.
منبع: الف
کلیدواژه: سیاسی اسلام اسلام سیاسی امام خمینی ولایت فقیه آموزه ها سید جمال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۵۷۱۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتشار دستنوشته رهبر انقلاب در دفتر کتابخانه وزیری، برای نخستینبار + عکس
در این مکتوبه که پس از تبعید رضا خان و در ابتدای سلطنت محمدرضا پهلوی نگارش شده است امام با مهیا دانستن شرایط برای قیام اسلامی از حق طلبان درخواست میکند که منافع شخصی را رها کنند و به فکر حرکت اصلاحی به منظور اعاده اسلام باشند.
یکی از نکات بسیار مهم این نامه امتزاج دقایق عارفانه و آیات قرآنی به منظور انعکاس وظیفه کنشگری عموم و خواص است. از آغاز که با استناد به آیه "قُلْ اِنَّما اَعِظُکُم بِواحِدَةٍ أنْ تَقُومُوا لله مَثنی وَ فُرادی" کلام پی گرفته میشود و با حکایت مبارزات پیامبران ادامه پیدا میکند و درنهایت با استناد به آیه " وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً اِلَی الله ِ وَ رَسولِهِ ثُمَّ یُدرِکْهُ الْمَوتُ فَقَد وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَی الله" سخن پایان میپذیرد.
۳۰ سال پس از نگارش این متن توسط امام خمینی در تاریخ ۱۳۵۳/۱/۱۷ آیتالله سید علی خامنهای نیز دست خطی را در این دفتر مرقوم میکنند که امروز برای نخستین بار توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر میشود.
آیتالله خامنهای نیز در یادداشت خود با استناد به آیه " وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا" از عدم کنشگری متولیان امور دینی و عموم امت اسلامی در قیام برای تحقق اسلام گله کرده و آمدن روزی را آرزو دارد که با کنار رفتن مکاتب مادی و سست پایه، اسلام به عنوان برنامه زندگی و بنیان اساسی نظام اجتماعی به کار گرفته شود.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
زیارت گنجینه گرانبهائی از کتاب و نوشتهی اسلامی که محصول کوششی ارجمند است بیننده را به یاد اقیانوس بیکران فرهنگ عمیق و غنی و عریق اسلام عزیز میافکند که در روزگار ترکتازی افکار و مکاتب و فرهنگهای سست و بی پایهی بشری و در عهدی که پوشالیترین بنیانهای فکری را در فکر و دل جهانیان مرتبتها و پایگاههاست همچنان و همچنان در عزلتخانهی کتابها و کتابخانهها زندانی است و در محوطه ئی بسی دور از زندگی و عمل پیروان اسلامی، تبعیدی؛ و متولیان و منادیان و مدعیانش را چیزی که کمتر به خاطر است و بیشتر در نسیان، رسالت و مسئولیت و تعهد خطیری است که قرآن و اسلام بدوش آنان نهاده که: و اذ اخذ الذین اوتو الکتاب لتبیننه للناس و لا تکتمونه. به امید آن روز که امت عظیم اسلام، قرآن و اسلام را همچون برنامهی زندگی و بنیان اساسی نظام اجتماعی به کار گیرند... به امید بیداریها و درس گیری ها... به امید تجلی حماسهی اسلام و تشیع در زادگاه و پرورشگاه اسلام و تشیع در روز دوشنبه ۱۲ ربیع الاول هزار سیصد و نود و چهار هجری قمری در حضرت مؤسس عالیقدر کتابخانه ادوم الله برکات وجوده الشریف نگاشته آمد
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی