تولد در خانه خدا ویژگی خاص حضرت امیر المومنین (ع)
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۳۷۵۱۷۲
حجت الاسلام «احمد نجمی پور» امام جمعه سربیشه در گفتوگو با خبرنگار فارس از بیرجند، یکی از فضائل منحصر به فرد حضرت امیر المومنین علی(ع) را تولد آن حضرت در خانه کعبه آن هم به اذن و معجره پروردگار دانست و اظهار داشت: هر چند این امتیاز انحصاری را همه علمای اهل سنت و تشیع قبول دارند اما برخی از دشمنان چون وهابیون تولد حضرت علی (ع) را در کعبه قبول ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان این که موضوع ولادت حضرت علی (ع) در کعبه علاوه بر کتابهای اهل تشیع در کتب اهل سنت نیز آمده است، افزود: ولادت امام اول شیعیان جهان در کعبه نشان از ویژگی خاص و منحصر به فردی ست که فقط مختص حضرت علی (ع) است و حتی پیامبر مکرم اسلام این فضلیت نصیبشان نشده است.
حجت الاسلام نجمی پور با اشاره به نامگذاری تولد حضرت علی (ع) با نام روز پدر تصریح کرد: الگو و نمونه بودن آن حضرت برای همسرشان حضرت فاطمه(س) و فرزندانشان نشان از بهترین پدر و همسر در جهان دارد که باید این ویژگی را پدران و مردان این سرزمین و مسلمانان جهان الگو قرار دهند.
به گفته امام جمعه سربیشه الگو قرار دادن حضرت علی (ع) در همه عرصه ها به ویژه منحصر به فرد بودن آن حضرت برای خانواده سبب می شود تا فرزندان صالح و سالم داشته باشیم که بتوانند در آینده باری از روی دوش جامعه برداشته و نمونه یک مرد و پدر نمونه برای خانواده خود باشند.
این کارشناس مذهبی توضیح داد: استقامت در دین یکی از موضوعات مهمی است که می توان آن را در مورد شخصیت امیرالمومنین(ع) مورد توجه قرار داد چرا که ایشان تمام عمر خود را صرف پیشرفت اسلام و مجاهدت در راه خدا کردند و این استقامت به واقع زیبنده امام علی(ع) است که توانستند خدا را در این دنیا به مردم معرفی کنند.
وی همچنین گفت: امیر المومنین(ع) عاشق شهادت بودند و حتی در فرازی از نهج البلاغه هم بیان شده که روزی پیش پیامبر اکرم(ص) شکایت می کنند که دوستان من همگی شهید می شوند اما من از فیض شهادت بر جای مانده ام. زمانی که پیامبر اکرم(ص) ناراحتی امام علی(ع) را مشاهده می کنند، می فرمایند که ای علی نگران نباش چرا که روزی خواهد رسید که شهادت به استقبال تو خواهد آمد و در حقیقت می بینیم که این اتفاق رخ داد و شهادت به استقبال این حضرت آمد.
این کارشناس مذهبی یادآور شد: معروف است که وقتی امیرالمومنین(ع) درخواست ازدواج با حضرت فاطمه(س) را مطرح کردند، هیچ چیزی نداشتند چرا که ایشان یا در جنگ به سر میبردند و یا در رکاب پیامبر در هجرت و مجاهدت بودند.
انتهای پیام /۶۹۰۷۵
منبع: فارس
کلیدواژه: ویژگی منحصر به فرد حضرت علی الگوی نمونه ولادت حضرت علی اهل سنت حضرت علی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۳۷۵۱۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با کارهای شما به خطر نمیافتد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، ما دختران و مادران اصفهانی برای این انقلاب و سردمدارانش میخواهیم غوغا به پا کنیم، میخواهیم به دشمنان بگوییم که از شهادت هراس نداریم و برای رسیدن به آن هرکاری میکنیم؛ بهتر است اینطور بگویم که به کرمان رفتیم تا به دشمنان ثابت کنیم امنیت کشور ما با دو تا بمب به خطر نمیافتد؛ تا زمانی که ما نوجوانان و جوانان به همراه مادران غیورمان در میدان هستیم، نمیگذاریم به وجبی از این خاک نگاهی چپ بیفتد.
زیارت کرمان پر از برکت و همراه با خاطرات خوش معنوی و زمانی برای همدلی است؛ در این هنگام آموختم که جز گفتن شکر در مواقع سختی چیزی بر زبانم جاری نباشد چراکه ما دختران حاج قاسم و پای کار این مکتب هستیم؛ سفرمان را از بهشت روی زمین اصفهان یعنی گلستان شهدا آغاز کردیم؛ ساعاتی پیش از حرکت همه با کوله پشتیهای سبک اربعینی یکی یکی در خیمه جمع شدیم، بر سر مزار شهدای عزیزمان شهید زاهدی، خرازی، کاظمی و هم رزمانشان رفتیم و اذن رفتن خواستیم.
ساعت موعد فرا رسید و به سوی مقصد راهی شدیم؛ در طی مسیر با سربندهای یازهرا (س)، لبیک یا خامنهای، یا علیاصغر و عکسهایی از شهیدان خرازی، همت، زینالدین، کاظمی و… را به شیشه اتوبوس زدیم تا وجود آنها را کنار خودمان و در طول مسیر حس کنیم؛ کتاب میخواندیم، با همسفریها درمورد شهدا، مکتب حاج قاسم، آرمان کشور و مواردی مختلفی صحبت میکردیم و سعی داشتیم بهتر به معنویات خود بپردازیم.
پنجشنبه صبح برای اقامه نماز جماعت بیدار شدیم، عجب صحنهای بود و چه جمعیتی از استان اصفهان آمده بود، بیش از چهل اتوبوس و این لحظات آماده میشدیم برای آن اجتماع پرشور؛ چفیهها را سر میکردیم و یکی یکی با نظم خاصی کنار هم و پشتسر هم مینشستیم. خادمان پرچمهایی با شعار «فلسطین کلید رمزآلود فرج است» و عکس زیبا حاج قاسم را به دستمان میدادند تا در مراسم با افتخار آن را دست گرفته و بالا ببریم.
همه جمع شدیم و معرکه بزرگ و حماسی مادر دختری در مصلی کرمان طنین گرفت؛ همه باهم یک صدا شعار میدادیم و میگفتیم: «حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست، وای اگر خامنهای حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد و…» عجب صحنهای بود، چقدر دلنشین و پرغرور بود؛ آری باید بگویم که مردم و زنان میهن من چنین دلاوران غیوری هستند که همچون زینب کبری نمیگذارند علم این امت و ملت زمین بماند و خود به دل معرکه میزنند.
آرام آرم باید برای رفتن به بیت آماده میشدیم؛ بار خود را سبک کردیم، برای بغل دستی خود به یاد شهدا و با مداحی «حسین حسین میگیم میرویم کربلا» سربند برای هم بستیم، علم یا زهرا، یا مهدی و… را به دست گرفتیم، مداحی در باند پخش شد و پیادهروی ما از مصلی تا بیت آغاز شد؛ عجب قاب دشمن سوزی بود، عجب اتحادی بینمان موج میزد؛ چه مسیری را طی کردیم تا رسیدیم به بیت؛ آسمان اشک شوق میریخت، خیابانها بوی خاک و گل گرفته بودند، جمعیت دو هزار نفره ما ازدحامی را به وجود آورده بود که جای سوزن انداختن نداشت...
به بیتالزهرا (س) رسیدیم، جایی که حاج قاسم آن را به عشق حضرت فاطمه ساخت و در آن برای پرورش امت و اسلام، مراسم و فعالیتهای مختلفی را انجام میداد؛ چه جایی بود، چه معنویتی داشت، چه حس و حالی در آن نهفته بود، گویا به چند مکان به طور همزمان سفر کرده بودم… از گلیم پهن شده آبی رنگ زیبا که وصف حال دیدارهای رهبری را داشت گرفته تا فرش حرم امام حسین، حضرت زینب و ضریح قدیمی حضرت رقیه که اطراف تابوت حاج قاسم، همرزمش و شهید گمنام قرار گرفته بود.
پس از گذشت ساعاتی در این بیت نورانی، نوبت به نقطه متفاوت سفر میرسد؛ قرارمان ساعت عاشقی ۱:۲۰ در گلزار شهدای کرمان بود؛ همه اتوبوسها آرام آرام رسیدیم که در بدو ورود توفیق دیدار شهید گمنام ۱۹ ساله نصیبمان شد؛ چه مهمانیای بود آن شب… جوانی گمنام و هم سن و سال ما به استقبالمان آمده بود و چه لحظهای از این زیباتر؟!ته دلم میگفتم «حاجی خوب بلده از دختراش استقبال کنه! شکلات، شیرینی پنجرهای، کیک، چایی و…؛ الحمدلله که چنین پدری دلسوز و مهربانی داریم.»
در بین برنامهها یادی کردیم از دختر کوچولویی که به گلزار شهدا رفته بود تا شکلات پخش کند و برای سردار هم شکلات برد و سردار شکلات را با دستان خود در دهان نگین گذاشت؛ آری آن شب نگین هم میزبان ما بود و چقدر گریه کردیم با گریههایش و چه خاطراتی مرور شد...
دقایقی بر سر مزار رفتیم و خوب درد و دل این روزهایمان را برای حاجی گفتیم، عاقبت بخیری خواستیم، توفیق شهادت و…. پس از زیارت مزار او، نوبت به زائرانش رسید و همه ما بهدنبال مزار دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی میگشتیم؛ مزاری که خیلی بزرگ نبود، حوالی قد و قواره یک دختر نحیف ۱.۵، ۲ ساله؛ چه صحنهای بود، چقدر دردناک بود، فکر من پیش آن مردی بود که کل خانوادهاش را در یک روز از دست داده و در آن لحظات ما بودیم که با دلی جا مانده در گلزار شهدا کرمان راه افتادیم و به اصفهان آمدیم…
کد خبر 750958